کاش حرف می زدی ،
قبل از اینکه سکوت شب
من را در هم بکوبد !
کاش حالم را می پرسیدی ،
تا در این نبرد تن به تن
مشتاقانه مغلوبت شوم ...
خودت هم نمی دانی ؛
این روزها ،
چقدر دوست داشتنت
بر تنِ من زار می زند ،
مثل یک بچه و عشق به کفش های
پاشنه بلندِ مادرش ...
زمین می خورم
اما این دوست داشتنِ لعنتی را
در نمی آورم .❣
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|